پیشانی


آخرین به روزرسانی:
پیشانی


         درباره‌ی ریشه‌ی کلمه‌ی «پیش» چندین نظریه وجود دارد. هُرن معتقد است از «پّتیش» پارسی باستان به معنای «ضد، مقابل» گرفته شده است. هنینگ نیای آن را به صورت «*پَتیَشی» بازسازی کرده که از «پَتی: مقابل» و «اَشی: چشم» تشکیل یافته است و در سانسکریت به صورت «پْرَتی‌اَکْشَه» دیده می‌شود، اما در پارسی باستان یا اوستایی یافت نشده است. همچنین حدس زده‌اند که شاید از ریشه‌ی «*پَس» به معنای «نگریستن، مراقبت» گرفته شده باشد. 

         این واژه با آن که خاستگاهی نامعلوم دارد، اما طیفی وسیع از واژگان را به دست داده است. در زبان‌های کهن ایرانی از اینجا واژگانی از این دست برخاسته‌اند: «پِش» (پیش) و «پِشِنیکان» (پیشینیان) و «پِش(ی)ار» (پیشاب، ادرار) و «پِشارْوَر» (شاشیدن) و «پِشُوپای» (پیشوا) و «پِشانیگ» (پیشانی) پهلوی، «پَیْشی‌یا» (پیش) پارسی باستان، «پِشِنَگ» (پیشینیان) و «پِشِن» (پیشین) و «پِشُوبای» (پیشوا) تورفانی، «پوش» (پوشک) خوارزمی، gpsSyp (پیش‌سپگ: پیش‌قراول) سریانی،

در پارسی دری این کلمات را از این بن می‌شناسیم:‌ «پیشانی»، «پیشی»، «پیشواز»، «پیشامد»، «پیش‌گفتار»، «پیشنهاد»، «پیش‌آگهی»، «پیشتاز»، «پیشاهنگ»، «پیشین»، «پیشینیان»، «پیشاب»، «پیشار»، «پیشوا»، «پیشمرگ»، «پیشامد» و «پوشک، «پیش‌بینی»، «پیش‌دستی» (بشقاب کوچک)، «پیش‌دستی کردن»، «پیشاتاریخی»، «خیرپیش»، «پیش‌فروش»، «پیش‌خرید»، «پیشرو»، «پیشکار»، «پیشخوان»، «پیشران»، «پیشگیری»، «پیشی گرفتن»، «پیشارو»، «پیشاپیش»، «پس‌وپیش»، «پیش‌پرداخت»، 

در میان اینها «پوشک» از منطقه‌ی سغد و خوارزم برخاسته و «پیشی» از صدای فراخواندن گربه به نزد خویش (پیش‌آی) مشتق شده است، هرچند میرهوف می‌گوید ریشه‌ی اصلی‌اش «*پِوک» است به معنای «پشمالو» و به ویژه به دم پشمالوی جانوران اشاره می‌کند و fauho (روباه ماده) آلمانی کهن و fuchs (روباه) آلمانی نو و fox (روباه) انگلیسی و pušistyj (پشمالو) روسی و «پوچَّه» (دُم) سانسکریت از آن مشتق شده‌اند. اما به نظرم میرهوف در این مورد اشتباه می‌کند. مشتق‌های دیگر این بن که به گربه مربوطند، ارتباطی با خوشه واژگان مورد نظر میرهوف ندارند: «پیش پیش [کردن]» (صدای پیش خواندن گربه)، «پیشْت [کردن]» (صدای فراری دادن گربه)، «پیشول/ پیشولک» (بچه گربه)، 

در میان این کلمات بخش دوم «پیشوا» همان «پا» است و از این نظر به کلمات انگلیسی pawn (سرباز پیاده، همتای peon فرانسوی کهن) و pioneer (پیشتاز) شبیه است که آنها هم از «پا» گرفته شده‌اند. همچنین درباره‌ی «پیشاب/ پیشیار» تردید هست که بخش اولش همان «پیش» است یا «پَری-» به معنای «به سمت بیرون». چون از این بن اخیر zarahiriap (پَیْری‌هَرَز: بیرون ریختن مایع،‌ دفع) و zarahArf (فْراهَرَز: ریختن نطفه، انزال) در اوستایی را داریم که بخش دوم‌اش با «هرز» هم‌ریشه است. 

کلمه‌ی «پیشانی» هم از ترکیب «پِش: پیش» و «*اِنی: درون» و «اُک: چشم» تشکیل یافته است. در بسیاری از زبان‌های ایرانی آن بخش «پیش» افتاده و معنای کلمه باقی مانده است. مثلا در این واژگان چنین می‌بینیم: akinia (اَیْنیکَه: پیشانی، چهره) اوستایی، «اَنیکَه» (چهره) سانسکریت، «اَنیگ/ اَنیک» (پیشانی) پهلوی، «رُوژانیگ» (زیبارو: دارای پیشانی روشن) پارتی، «اینا» (در حضور، گرداگرد) سکایی،

در سایر زبان‌های زنده‌ی ایرانی هم چنین خویشاوندانی برای این واژگان سراغ داریم: «زَورْپِشُوپای» (طلیعه‌ی سپاهیان) و «پِش‌اَسپیک» (برید، قاصد، پیش‌اسب) و փեշ (پِئِش: پیش) و «یاونکا» (ابرو: پشت چشم) ارمنی، «بِشْتَخْتَه» (پیش‌تخته، سکوی دکان) عربی، «پیش» (پوشک) وخی، «اَنیشَغ» (پیشانی) و «پیشّیک» (گربه) بلوچی، «پَشّاک» (پوشک) سیستانی، «پوش/ پوشَک» (گربه) شغنی، «پیشَک» (گربه) پراچی، «پیچَه» (گربه) گیلکی، «پیش» اردو و ترکی، «نوانیچ» (داماد: نوپیشانی) و «نیخی‌فیست» (سرنوشت، نوشته بر پیشانی) و «نیخ» (پیشانی) آسی، «ناوِه» (داماد، نوچهره) پشتون، «آنی/ اِنی» (پیشانی) کردی

در زبان‌های هندی این لغات از این بن برآمده‌اند: পেশ (پِس: پیش) بنگالی، पेश (پِس: پیش) هندی، ਪੇਸ਼ (پِس: پیش) پنجابی

این واژگان در شعر و ادب پارسی بی‌شماربار به کار گرفته شده‌اند:

فردوسی توسی: «زیان کسان از پی سود خویش          بجویند و دین اندر آرند پیش»

خیام نیشابوری: «زاین پیش نبودیم و نبُد هیچ خلل                 زاین پس چو نباشیم همان خواهد بود»

منوچهری دامغانی: «به رفتن باز می‌کوشم چه سوداست نیابم ره که پیشاهنگ دود است»

انوری ابیوردی: « گله‌ی عشق تو در پیش تو نتوانم کرد ساکتم تا که شبی پیش خیال تو کنم»