«پانیذ» در معنای «قند سفید، پشمک» خاستگاهی هندی دارد و احتمالا از زبانی دراویدی وامگیری شده است. مشتقهای کهن آن در زبانهای باستانی ایرانی چنین واژگانی را پدید آورده است: «پْهانی» (ملاس،شیرهی چغندر) و फाणित (پْهانیتَه: شیرهی نیشکر) سانسکریت، «پْهانیتَه» (ملاس) پراکریت، dynp (پنید: پانیذ) سریانی،
«پانیذ» در زبانهای زندهی ایرانی به شکلهای گوناگون دیده میشود: «پانیذ/ فانیذ» پارسی، «فانید/ فانیذ» عربی،
این کلمه در زبانهای اروپایی هم به شکل گسترده وامگیری شده است: penidion (پِنیدیُون) یونانی، penidium لاتین، penides فرانسوی کهن، penide هلندی میانه، penit آلمانی میانه، penide فرانسوی میانه و انگلیسی میانه، alfeñique اسپانیایی، alphénic فرانسوی، alphenic انگلیسی، alfenim پرتغالی، penidio ایتالیایی،
این کلمه در شعر و ادب پارسی بسیار به ندرت به کار گرفته شده است:
خاقانی شروانی: «صحن پانید حلقه میجوید نیشکر هم نمیمزد بی بی»
ادیبالممالک فراهانی: «سلیمانی و فانیذ است و ابلوج چهارم سنجری پنجم تبرزد»