اصطلاح «هورا» که از زبانهای فرنگی به پارسی وارد شده، در اصل خاستگاهی ایرانی داشته است. این واژه را اغلب نامآوا میدانند و میگویند فریادی جنگی است که به طور طبیعی چنین حالتی پیدا میکند. اما صدای فریاد جنگی اگر در بافتی بینازبانی و بینافرهنگی وارسی شود، شباهتی با این واژه ندارد و اغلب به واکبر «آ» منحصر است و «-او» ندارد و به ویژه واک «ر» در آن غیرعادی به نظر میرسد. بنابراین «هورا» احتمالا شکلی دگرگون شده از واژهای معنادار بوده است. در زبانهای اروپایی این کلمه را به صورت hurrah (۱۶۸۰م.) انگلیسی، hourra فرانسوی، ura روسی، hurra آلمانی و hurra دانمارکی و سوئدی داریم که با املاهای متفاوت هم نوشته میشود.
این کلمه ظاهرا ریشهای در زبانهای اروپایی ندارد. برخی آن را از huzza (۱۵۷۰م.) مشتق دانستهاند که فریاد ملوانان آلمانی بوده، وقتی میخواستهاند کاری را هماهنگ انجام دهند، شبیه «هِی-یَه» یا «یک-دو» که در پارسی میگویند. اما این واژه هم ساختار واجی متفاوتی دارد و هم کاربردش نامربوط بوده است. یعنی بعید است فریاد ملوانان هنگام کارهای سنگین دسته جمعی به فریاد تشویق جنگی به افتخار یک نفر دگردیسی یابد و بعیدتر است که «ز» به «ر» تبدیل شود. بنابراین این حدس درست نمینماید.
باید توجه داشت که «هورا» در زبانهای اروپایی به نسبت جدید است، و هرچند همه جا به یک شکل تلفظ میشود، اما املاهایی بسیار متفاوت دارد. این واژه تازه در سال ۱۷۹۸م. در فرانسوی پس از انقلاب بزرگ دلالت فعلی (هورا کشیدن) پیدا کرد و در جریان جنگهای استقلال پروس (۱۸۲۰-۱۸۲۳م.) بود که بین سربازان آلمانی رواج یافت و کم کم در اروپا رایج شد. این بدان معناست که احتمالا اروپاییان آن را از قرن هفدهم به بعد نخست همچون آدابی زبانی و رسمی جمعی از جایی وامگیری کردهاند و کم کم ظرفی اجتماعی و دلالتی روشنتر بدان بخشیدهاند.
حدس من آن است که این کلمه بازماندهی «هوبیرو» در پارسی دری باشد. اصل این کلمه پهلوی است و از دو بخش «هو» (نیکو، بزرگوار، اصیل) و «بیر/ویر» (مرد) ساخته شده است. پس «هوبیرو» که در حالت ندایی است، یعنی «بزرگا مردا» یا «ای نیکمرد».
اسنادی با بیش از هزار سال قدمت (از جمله بیهقی) نشان میدهند که در ایران از دیرباز برای تشویق کردن کسی که کاری بزرگ انجام داده، «هوبیرو کشیدن» رسم بوده است. این که چنین کاری با فریاد کشیدن و دستهجمعی بانگ برداشتن همراه بوده را هم از متنها میتوان دریافت، و هم از بازماندههای دیگر این واژه مثل «هُرّا» (فریاد جانوران، بانگ) و «هار و هور» (جیغ و داد) در پارسی درسی، و «هارَه هورَه» (همهمه، داد و قال) پشتو. شاید تعبیر «هُرهُری مذهب» هم از همین جا آمده باشد. یعنی کسی که برای هورا کشیدن مردم مذهبش را تغییر میدهد.
در عبارت عامیانهی تهرانی «عَره و عورِه و شمسی کوره» (هیاهوی بسیار برای هیچ) هم به نظرم بخش آغازین آن همان «هاره هوره» است که در پشتون هم باقی مانده است، و یعنی کسی به اسم شمسی کوره که قاعدتا شخصیتی در یک روایت از یاد رفتهی عامیانه است، سروصدا و هیاهوی زیاد برپا کرده است.