هزار


آخرین به روزرسانی:

نکته‌ی جالب درباره‌ی مفهوم هزار آن است که ظاهرا این عدد در زبان‌های هندواروپایی ریشه‌ی مشترک ندارد. این بدان معناست که نیای این زبان‌ها -با وجود شباهت‌های چشمگیری که با هم دارند- خیلی زود به شاخه‌هایی واگرا تجزیه شده است. 

در زبان‌های هندواروپایی ریشه‌ی عدد هزار را «*sm-gheslo» دانسته‌اند و این از دو بخش sm (یک) و gheslo (هزار) تشکیل شده و فرض است که بخش دومش با ریشه‌ی «*هَزَهْرَه» (هزار) در زبان‌های آریایی همسان است. با این حال در شاخه‌ی اروپایی کلمه‌ی مشترکی برای این مفهوم نداریم. یعنی چنین می‌نماید که مفهوم هزار در شاخه‌ی ایرانی وجود داشته و مشترک است، اما در زبان‌های اروپایی دیرتر پدید آمده و در هر خانواده‌ی زبانی به شکلی تعریف شده است.

          در کل اروپا دو تعبیر متفاوت برای «هزار» داشته است. یکی برچسب زدن با آن به یک کلمه که در cilio (خیلیُو) یونانی و mille لاتین می‌بینیم، و دیگری ترکیبی از «*teue» (ورم کردن) و «*dekm» (صد) که این واژه‌ها را به دست داده است: thausend انگلیسی، þusend انگلیسی کهن، duizend هلندی، dusunt آلمانی کهن، tausend آلمانی نو، þusund نُردیک کهن، þusundi گُتی، tukstantis لیتوانیایی، tysashta اسلاوی کهن، tysiac لهستانی، tysiacha روسی و tisic چک.

          در زبان‌های ایرانی عدد «هزار» از ریشه‌ی دیگری - «هَزَهْرَه» - برخاسته است: «هَزَنْگْرَه» اوستایی، «سَهَسْرَه» سانسکریت، «هَزار» پهلوی و پارتی و تورفانی، «زار» سغدی، «یْسارَه» سکایی، «هْزار» خوارزمی، 

همچنین است ترکیب «هزاربَد» به معنای وزیر که در اصل معنای «فرمانده‌ی هزار نفر» را می‌داده است، و بر مدیر ارشدی دلالت می‌کرده که بر عده‌ی زیادی نظارت دارد. این کلمه در پارسی باستان بی‌شک وجود داشته، چون یونانی‌ها بر مبنای آن اصطلاح ciliarcos (خیلیارْخُوس) را ساخته‌اند که گرته‌برداری از «*هَزارَه‌پَتی» پارسی باستان یا کلمه‌ای مشابه بوده است. این واژه در پهلوی کتیبه‌ای به صورت «هزالوپت» و در پارتی کتیبه‌ای به شکل «خزروپت» ثبت شده و در ارمنی به «هَزَرَووخْت» (وزیر) بدل شده است. کلمات پارسی «هزاره» و «هزارپا» و «هزاره» هم از همین جا مشتق شده‌اند.

          در زبان‌های زنده‌ی ایرانی از این ریشه چنین کلماتی را می‌شناسیم: «هزار» و «هزاره» و «هزاره‌گرایی» و «[کوه‌های] هزارمسجد» و «هزاران» پارسی، «اَیْرْزَیْ» آسی، «زَر» پشتون، «آزَر» اورموری، «هیزار» کردی. ezer مجاری هم از پارسی گرفته شده است. 

این واژه در شعر و ادب پارسی بی‌شماربار به کار گرفته شده است.