کهنترین شکل از این واژه 𐏃𐎣𐎼𐎶𐎨𐎡𐎹 (هَکَرَمْچییْ) است به معنای «یکبار» که از شکل اولیهاش «*هَکَر» بوده و این در شکل پیشاهندواروپاییاش «*sm̥-kr̥t» بوده است، در همین معنا. این واژه در پهلوی به «هَگْریز» و در پارسی دری قدیم به «هَگَرْز» تبدیل شده و «هیچبار، اصلا» معنی میداده است. شکل پارسی جدیدترش یعنی «هرگز» بیش از هزار سال قدمت دارد و از پارسی در سایر زبانهای ایرانی نیز وامگیری شده است: «هِرْگیز» کردی، «هَرْگیز/ هیرْگیز» ترکی، হরগিজ (هُرُگیج) و হরগেজ (هُرُگِج) بنگالی، હરગિજ (هَرْگیج) گجراتی، हरगिज़ (هَرْگیز) هندی، हरगिज (هَرْگیج) مَرواری و مایثیلی، ਹਰਗਿਜ਼ (هَرْگیز) پنجابی، «بَرْگِز» اردو، «هَرِگِز» سندی، «هَهرگیز» ترکی اویغوری،
این واژه در شعر و ادب پارسی بسیار به کار گرفته شده است:
رودکی سمرقندی: «ندارد میل فرزانه به فرزند و به زن هرگز ببُرد نسل این هردو نبُرد نسل فرزانه»
فرخی سیستانی: «الم از دلها برگیرد و تا بوده هگرز بر دل کس ننهادست به یک موی الم»
فردوسی توسی: «کس از مادران پیر هرگز نزاد نه زآنکس که زاید بباشد نژاد»
ناصرخسروی قبادیانی: «بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهست چشمهای که درو نیست هیچ آب»
و: «شکر است آب نعمت و نعمت نهال او با آب خوش نهال نگیرد هگرز کاست
...مزگت کلیسیا نشده است ای پسر هگرز گرچه به شهر همبر مزگت کلیسیاست»