غفران


آخرین به روزرسانی:
غفران


         ریشه‌ی سامی «*کپر» به معنای «پوشاندن، حفظ کردن» احتمالا برای نخستین بار در یکی از زبان‌های سامی شرقی باستانی رواج پیدا کرده و به ویژه در زبان ویژه‌ی شهر ماری در میانرودان باستان دیده می‌شود که مردمش به نوعی زبان آموری سخن می‌گفته‌اند. این واژه در اکدی به «کَپْروم» (روستا، کشتزار) تبدیل شده و در زبان‌های باستانی ایرانی این مشتق‌ها را زاده است: כַּפְרָא‎ (کَپرا: روستا، مقبره) آرامی، ܟܰܦܪܳܐ (کَفْرا: روستا) سریانی، «کَفْرا: روستا» دَدانی [زبان لحیانی باستان در شمال عربستان]، כְּפָר (کْپار: روستا) و כיפר‎ (کیپِر: بخشودن، پوشاندن) عبری، «کفر» (روستا) عربی جنوبی کهن، 

          این ریشه در زبان‌های پارسی و تازی بسیار شاخه‌زایی کرده و واژگانی کمابیش یکسان را به دست داده است: «غفران»، «غفار»، «غفور»، «مغفر» (کلاهخود)، «مغفرت»، «[مرحومه‌ی] مغفوره»، «کفران [نعمت]»، «کَفَر» (پیشوند نام روستاها در آسورستان). همچنین حدسم آن است که «کَبَره» به معنای پینه‌ و پوست مرده که در اثر کثیف بودن بر بدن می‌بندد از همین‌جا آمده باشد و به پوشانده شدن پوست توسط آن اشاره کند. همچنین دو کلمه‌ی پارسی «کَپَر» و «چَپَر» در معنای «آلاچیق، کلبه‌، زاغه» هم به نظرم از همین بن برخاسته باشند، و بنابراین مشتق هایشان «چپرنشین» و «کپرنشینی» هم به همین ترتیب. 

         در بیتی از شاهنامه که وصف لشکرکشی انوشیروان دادگر است، کلمه‌ی «کَبر» در معنای «زره» آمده که شاید کاربردی محلی و گویشی از همین واژه در توس قدیم بوده باشد، با تاکید بر مفهوم «پوشش»:

«برفتند با نیزه و خود و کبر             همی گَردِ لشکر برآمد به ابر»

در این معنی کلمه‌ی «مغفر» به معنای کلاهخود را هم داریم، اما انگار شاخه‌زایی این بن درباره‌ی پوشاک جنگی گسترده‌تر بوده باشد که از آن همین واژه شهرتی بیشتر پیدا کرده است.

         کلمه‌ی مشابهی که معنای «قیر» می‌دهد نیز به نظرم از همین‌جا آمده باشد، چون در قدیم با قیر لوله‌ها و بام‌ها را می‌پوشانده‌اند و این ماده مثل کاهگل نوعی پوشش معمارانه محسوب می‌شده است. هرچند برخی از فرهنگ‌های ریشه‌شناسی ریشه‌ی مستقل مشابهی را به معنای «قیر» پیشنهاد کرده‌اند که به نظرم استقلالش مبنایی ندارد. پس این کلمات در معنای «قیر» نیز باید مشتقی از همین ریشه قلمداد شوند: «کوپْرو» (قیر) و «کَپارو» (قیرمالی، چسب‌زنی) اکدی، כּוּפְרָא (کوپْرا) آرامی، ܟܘܦܪܐ‎ (کوپْرا) سریانی، կուպր (کوپْر) ارمنی کهن، կուպր (کوپْر) ارمنی، კუპრი (کوپْری) گرجی، «کُفْر» عربی، 

         حدسم آن است که خوشه‌ای از واژگان در زبان‌های اروپایی که «پوشاندن» معنی می‌دهند نیز زیر تاثیر این ریشه پدید آمده باشند. یعنی یا مستقیم از پارسی و تازی وام گرفته شده و یا بر اساس این سرمشق بر مبنای بن‌هایی بومی شکل گرفته باشند. این واژگان عبارتند از: coperire لاتین متاخر، covrir فرانسوی کهن، couvrir فرانسوی، cobrir کاتالان و پرتغالی، cobrir/ cubrir اوکسیتان، coprire ایتالیایی، cubrit اسپانیایی، acoperi/ coperi رومانیایی، cover انگلیسی و مشتق‌هایش: recover (ترمیم شدن؛ ۱۴۰۰م.) و cover (جلد) و covert (سری، مخفی؛ ۱۳۰۰م.) و undercover (پناه گرفته، مامور مخفی؛ ۱۸۵۴م.) و coverall (لباس سرتاسری؛ ۱۸۳۰م.) و covderlet (روتختی؛ ۱۳۰۰م.) و covering (پوشش؛ ۱۳۰۰م.) و cover-up (پنهانکاری، دسیسه؛ ۱۹۲۲م.). این خوشه را اغلب مشتقی از cooperire لاتین دانسته‌اند و آن را هم ترکیبی از com (باهم) و op (بالا) و -ire (پسوند فعلی) دانسته‌اند. اما این واژه در متون لاتین رواجی نداشته و ورود این کلمه به زبان‌های اروپایی در قرن دوازدهم میلادی و همزمان با جنگ‌های صلیبی رخ می‌دهد و این همان وقتی است که نام روستاهای آسورستان که پیشوند «کفر» داشته هم در متون اروپایی نمایان می‌شود. بنابراین حدسم آن است که پیوندی میان این دو وجود داشته باشد.

         واژگان برخاسته از این بن در شعر و ادب پارسی فراوان به کار گرفته شده‌اند و ایهام بین کفر (بی‌دینی) و کفر (کتمان و پنهانکاری) زیاد مورد استفاده قرار گرفته است:

نظامی گنجوی: «حق نعمت گذاشتی از یاد                نیست شرمت ز من که شرمت باد

هست بر هر کسی ز ملت خویش                  کفر نعمت ز کفر ملت بیش»

انوری ابیوری: «چو خاموشی بود کفران نعمت در این معنی چه خاموش و چه کافر»

خاقانی شروانی: «نعمتی بهتر از آزادی نیست   بر چنین مایده کفران چه کنم؟»


مولانای بلخی: «آن سبا زاهل صبا بودند و خام  کارشان کفران نعمت با کرام»

و: «اگر کفریم ایمان شو وگر جرمیم غفران شو وگر عوریم احسان شو بهشتی باش و رضوان شو»

محتشم کاشانی: « کلک رحمت هر تحرک کز پی غفران کند

                                                      آیتی از مغفرت در شان او مسطور باد»