سنگر


آخرین به روزرسانی:
سنگر


         ریشه‌ی این کلمه درست روشن نیست. برخی خاستگاه آن را ترکی دانسته‌اند. چون کلمه‌ی مشابهی در ترکی داریم که «تپه‌ی سنگی، برجستگی کوه» معنی می‌دهد. اما این کلمه در ترکی ریشه‌ای ندارد و آشکارا از «سنگ» پارسی وامگیری شده است. به احتمال زیاد «سنگر» هم از همین کلمه‌ی «سنگ» برآمده و تحریفی در این واژه است. صورت‌های دیگری از این واژه در سایر زبان‌های زنده‌ی ایرانی دیده می‌شود: სანგარი (سَنْگَری: سنگر) و მესანგრე (مِسَنْگْرِه: افسر مهندس، مامور استحکامات جنگی) گرجی، «سِنْگِر» (سنگر) کردی، «سَنْگَر» پشتون، 

این کلمه در پارسی قدیمی است، اما عامیانه محسوب می‌شده و به ندرت در شعر و ادب به کار گرفته شده است:

فخرالدین عراقی: « پای چون روح‌القدس بر دیده‌ی صورت نهیم آتشی از سوز دل در سنگر آدم زنیم»

قاآنی شیرازی: « ز هم بپاشد سنگر ز چرخ و پاید باز            به طوس تا به ابد سنگر بهادرخان »

ملک‌الشعراء بهار: « بزرگ سنگری اندر حریم حرمت او                بساختم من و بنشستم اندر آن سنگر »