زره


آخرین به روزرسانی:
زره


         در زبان‌های آریایی بن «*gherdh» به ریشه‌ی «*زَر» تبدیل شده و همان معنای «احاطه کردن، پوشاندن، محکم نگهداشتن» را می‌رساند. این همان ریشه‌ایست که پسوند 
 «-گِرد» برای نام شهرها نیز از آن برخاسته است. ریشه‌ی «*زَر» اما تحولی آوایی را تجربه کرده و به خاطر تبدیل همخوان اولش به «ز» از گروه زبان‌های شمال غربی ایران سرچشمه گرفته و مهمترین کلمه‌ای که ساخته، «زره» است. 

در زبان‌های کهن ایرانی چنین واژگانی از ریشه‌ی «*زر» برخاسته‌اند: aDArz (زْراذَه: زره) و akAymiriaz/ aruNaymiriaz (زَیْریمَنْگْهورَه/ زَیْری‌میاکَه: لاک‌پشت [اهریمنی]، یعنی پوشیده اندام) اوستایی، «هَرَتی» (تقدیم کردن، گرفتن) و «هَرَنی» (ربودن) و «هَرَس» (دسته، دستگیره) و «هَرْمْیَه» (قصر، عمارت) و «هَرْموتَه» (لاک‌پشت) سانسکریت، «زْرِهْ» (زره) پهلوی، «آیْسیرَه» (زره) و «آیْسَرونَه» (سازوبرگ) و «یْساراتَرَه» (زره سینه) سکایی، զրահ (زْرَهْ: زره) ارمنی کهن، զրեհ (زْرِهْ) ارمنی میانه، ზარადი (زَرَدی: زره) گرجی کهن، ܙܪܕܐ (زَرْدا: زره) سریانی، זַרְדָּא‎ (زَرْدا: زره) آرامی، 

         در زبان‌های زنده‌ی ایرانی هم از این ریشه چنین واژگانی زاده شده‌اند: «زره» و «زرهپوش» و «زرهی» و «زرادخانه» پارسی، «زَرْد/ سَرْد/ دِرْع» (زره) و «یدرع» (زره پوشیدن) عربی، «زْریهْ/ زیریهْ» (زره) بلوچی، «زیری/ زیرْخ» (زره) کردی، «زَلْزَیْگ» (زره) آسی، զրահ (زْرَهْ: زره) و զրահաբաճկոն (زْرَهَباچْکُون: لباس ضدگلوله) و զրահագնացք (زْرَهَگ‌ناتْسْکا: قطار زرهپوش) و զրահամորթ (زْرَهَمُورْتَه: آرمادیلو، نوعی پستاندار زرهپوش) و զրահակիր (زْرَهَکیر: کشتی زرهپوش) ارمنی، მუზარადი (موزَرَدی: کلاهخود) و ზარადი (زَرَدی: زره) و ჯავშანი (ژَوْشَنی: جوشن، خفتان) گرجی، «زیرِهْ» (زره) ترکی آذری، «زیرْهْ/ زیریهْ» (زره) ترکی استانبولی، «زره» اردو، «زیرْه» (زره) ازبکی،

         این واژه در زبان‌های دیگر هم وامگیری شده است:‌ «زیرْه» (زره) تاتاری کریمه، «زیرَهْ» (زره) اندونزیایی، ድርዕ (دِرْع: جوشن) حبشی گئز، ድርዒ (دِرْعی: جوشن) تیگرینیا، ዲር/ ድር (دیر/ دِر: زره) حبشی امهری، 

         «زره» و مشتقاتش فراوان در شعر و ادب پارسی به کار گرفته شده‌اند:

فردوسی توسی: «بزد نیزه بر بند درع و زره            زره را نماند ایچ بند و گره»

         و: «چرا روز جنگش نکردند بند؟                که جامه‌ش زره بود و تختش سمند»

نظامی گنجوی: «زره‌پوشان دریای شکن گیر    به فرق دشمنش پوینده چون تیر»

سعدی شیرازی: «زره‌پوش خسبند مرداوژنان    که بستر بود خوابگاه زنان»


مولانای بلخی: «آن زره‌موی در کمان ز کمین   تیرهای زره‌گذار نهاد»