جلال


آخرین به روزرسانی:
جلال


         ریشه‌ی سامی «*جلل» به معنای «درشت، تنومند، نمایان شدن» در زبان‌‌های کهن ایرانی چنین واژگانی را به دست داده است: גַּל‎ (گَلّ: نمایان شدن) عبری، ܡܘܓܠܐ‎ (موگْل: چرک، عفونت) سریانی، מוּגְלָא‎ (موگْلا: چرک، زخم) آرامی بابلی، चोल (چُولا: نام دودمانی که بعد از فروپاشی دولت هخامنشی در بخشی از هند مرکزی تاسیس شد، احتمال یعنی: نیرومند و برجسته) سانسکریت و پراکریت، Ճալալ / Ջալալ (چالال/ جالال: جلال، اسم مرد) ارمنی میانه، 

         این بن در زبان پارسی بیشترین شاخه‌زایی را کرده و چنین کلماتی را پدید آورده است: «جلال»، «جلیل»، «مجلل»، «تجلیل»، «جُلّ»، «جل‌وپلاس»، «آسمون‌جل»، «جلبک» (جل: پوشش + بک: قورباغه)، «[ذکر] جلّی» (بلند دعا خواندن)، «تجلی»، «مجلا»، «مجله»، «مجله‌فروشی»، «مجلات»، «[نزول] اجلال»، «جلالی»، «[اسماء] جلالیه»، «اجل»، «[حضرت] اجل»، «اجل کسی آمدن/ رسیدن»، «ذوالجلال»

         در زبان‌های دیگر ایرانی از اینجا چنین واژگانی را سراغ داریم: «جَلَل» (محترم شمردن، ستودن، ارج نهادن) و «جَلّ» (پوشش اسب، پلاس) و «جَلال» (شکوه و عظمت) و «إِجْلال» (افتخار، احترام) و «جُلَّی» (مهم، ضروری) و «مَجَلَّه» (نشریه) و «جَلیل» (بزرگ، نمایان، باشکوه) عربی، «جِلال» (جلال، اسم مرد) و «چول» (جل، پوشش) و «اِجِل/ اَجَل» (مرگ) ترکی، Ջալալ (ژَلال: جلال، اسم مرد) ارمنی، «جَلال» و «اَجَل» (مرگ) اردو، «اَژَل/ اَجَل» (مرگ) پشتون، аҷал (اَجَل: مرگ) پارسی تاجیکی، «اَجَل» (مرگ) ازبکی و ترکمنی و کردی، מגילה‎ (مَگیلّا: مجله، نشریه) عبری نو، 

         در زبان‌های هندی برخی از این واژگان به این شکل‌ها وامگیری شده‌اند: जलाल (جَلال) و अजल (اَجَل: مرگ) و «جلال‌آباد» هندی، জালাল (جَلَل: جلال، اسم مرد) و আজল (اَجُل: مرگ) بنگالی، 

         برخی از این واژگان به زبان‌های دیگر هم وارد شده‌اند: መግል (ماگْل: عفونت، چرک) حبشی گئز و تیگره، Jalal (اسم مرد) انگلیسی، «اَجَل» (مرگ) مالایی و اندونزیایی، әҗәл (آچال: اجل، مرگ) تاتاری، «اِچِل» (مرگ) تاتاری کریمه، «اَجَلی» (مرگ) سواحیلی، 

         این واژگان در شعر و ادب پارسی فراوان به کار گرفته شده‌اند:

فردوسی توسی: « ز پیروزه پیکر ز یاقوت گاه           گهر بافته بر جلیل سیاه»

عنصری بلخی: «چنینت بود و چنین باد و همچنین باشد  بقا فزون‌تر و نو نو ز ذوالجلال جلال»

ابوسعید ابوالخیر: «خلقان تو ای جلال گوناگونند          گاهی چو الف راست گهی چون نونند

در حضرت اجلال چنان مجنونند                  کز خاطر و فهم آدمی بیرونند»

سنایی غزنوی: «هم جلیلست با حجاب جلال              هم دلیلست با نقاب دلال»